درست است که یکی از اهداف ازدواج، تامین نیازهای جنسی است اما این همه چیز نیست. برخی افراد آنقدر غرق در غرایض جنسی خود میبانشد که جز روابط جنسی به چیزی دیگری نمی اندیشند. آنها رابطه جنسی را به یک رابطه صمیمانه و دراز مدت ترجیح می دهند.زیرا مفسده دارد و باعث نگرانی و ایجاد تردید می شود و زمینه وسوسه های شیطانی را فراهم می آورد و ممکن است فرد مقابل اینگونه برداشت کند که مشکل بسیار بزرگ بوده و فقط قسمتی از آن گفته شده است. به همین ترتیب گفتن جزئیات و مسائلی که به زندگی مشترک مربوط نمی شود لازم نیست، پرسیدن از آنها نیز لزومی ندارد بنابراین پرسش درباره اینکه چه گناهی مرتکب شده ای؟، آیا دوست پسر یا دختر داشته ای؟، چند تا خواستگار برایت آمده است؟، به خواستگاری چند نفر رفته اید؟ و... لازم نیست و گاهی توهین و بی حرمتی به شمار می رود و پیامدهای منفی بسیاری دارد.
این گونه افراد تنها بدنبال یک همخوابه میباشند تا یک همسر خوب. این ازدواج ها نیز پس از مدتی به سردی گراییده و از هم می پاشد. این انگیزه معمولا در مردان مشاهده می شود و تعداد آنها هم کم نیست.
انسان سالم، خانواده سالم ایجاد می کند.براى ازدواج و تاسیس زندگى مشترک خانوادگى نیز تخصص وآمادگى و اطلاعات کافى لازم است.پسر باید از طرز تفکر همسرش وخواستههاى درونى او و مشکلات زناشوئى و راه علاج آنها و آداب معاشرت اطلاعات کافى داشته باشد.باید توجه داشته باشد که زن گرفتنبه معناى جنس خریدن یا کلفت گرفتن نیست،بلکه به معناى پیمان وفا وصداقت و محبت و همکارى و شرکت در زندگى مشترک خانوادگى است.
برخی از بیماریها ممکن است تهدیدی جدی برای سلامت انسان و همسر آینده او باشد. در این زمینه مراجعه به مراکز درمانی برای تشخیص و درمان زودرس و مشاوره قبل از ازدواج در مراکز مشاوره وزارت بهداشت توصیه می گردد.
زوجین باید متوجه باشند که با تشکیل خانواده، نقشهای جدیدی برای آنان بوجود می آید که می بایستی در مقابل آن مسئولیت پذیر باشند. زن و مرد متأهل نسبت به یکدیگر متعهد هستند و می بایستی با تمام وجود سعی در ایفای وظایف نمایند. یکی از اساسی ترین پایه های موفقیت یک زندگی زناشویی، شناخت دقیق نیازهای جسمی ، روحی و عاطفی همسر و تلاش مستمر و دائم در پاسخ به این نیازهاست .دو نوجوان بىاطلاع و کم تجربه وارد زندگى نوین مىشوند.بدینجهت صدها مشکل بوجود مىآید.اختلافات و ناسازگاریها و قهر ودعواها شروع مىشود.دخالت پدر و مادرها هم چون از روى عقل و تدبیرنیست،نه تنها مشکلى را حل نمىکند بلکه اختلافات را عمیقتر وریشهدارتر مىسازد.دوران اول ازدواج یک دوران پر آشوب و بحرانى است.بسیارى از زندگیها در همین دوران بواسطه طلاق متلاشى مىگردد.
زوجین می بایستی در این جهت به یکدیگر کمک رسانند و مشوق و همکار یکدیگر باشند. همچنین لازم است تا از توقعات خارج از توانایی همسر اجتناب گردد. به عبارت دیگر زوجین باید تلاش کنند تا در کنار یکدیگر باشند و نه در مقابل هم.علاوه بر این، هر یک از زوجین می بایستی مسئولیت تنظیم خانواده را بپذیرند و تعداد فرزندان و فاصله مناسب تولد آنان را رعایت نمایند.
هر یک از زوجین باید با دید باز و با رضایت خود اقدام به تشکیل خانواده نمایند. ازدواج نباید به عنوان راه حلی برای دوری از مشکلات خانوادگی جوان در خانواده در نظر گرفته شود، چون در غیر این صورت خانه را درزمین سستی بنا کرده اید. عیبی که امکان دارد گفتن آن یک خواستگاری را به هم بزند،نگفتن آن یک زندگی را به هم خواهد زد .بلکه ازدواج زمانی موفق خواهد بود که با هدف تشکیل خانواده و تعالی روحی زوجین درنظر گرفته شود.بسیاری از افراد ازدواج میکنند نه به این خاطر که شخص مناسبی را برای ازدواج یافته اند، بلکه به جهت آنکه عذری برای دوری گزیدن از مشکلات و واقعیات زندگی خود تراشیده باشند.زن نیز باید به طرز تفکر شوهرش و خواستههاى درونى او توجهداشته باشد و بداند که شوهر کردن به معناى نوکر گرفتن و تامین بدون قیدو شرط خواستهها و آرزوهاى درونى نیست.ازدواج به افراد هویت اجتماعی مطلوب تری می دهد. بنابراین انگیزه ازدواج برای خیلی ها کسب هویت و تایید اجتماعی است. حتی استخدام شدن و بهره مندی از برخی امکانات هم ممکن است باعث عجله در ازدواج و تشکیل زندگی با انگیزه های غلط شود.
بلکه پیمان همکارى وتشریک مساعى است.و براى رسیدن به این هدف مقدس،گذشت وفداکارى و همکارى و تفاهم لازم است. اگر شما دارای نقص عضو یا بیماری هستید باید به طور کامل و به دور از ابهام در مورد شناخت نقص، ناتوانایی های آن و روش درمانش توضیح دهید.
بهتر است در این موارد از پزشک بخواهید شرح بیماری شما را به طور دقیق و شفاف به زبان فارسی مکتوب بنویسد و آن را به فرد ارائه دهید وبا معرفی پزشک خود از آنها بخواهید هرگونه سوالی که دارند از پزشک معالجتان بپرسند. اگر فرد مقابل شما دارای نقص عضو یا بیماری است، نباید عجولانه و ناآگاهانه تصمیم بگیرید، بلکه باید بر اساس میزان ظرفیت و تحمل خود یا فرد مقابل و به دور از هرگونه ترحمی تصمیم گیری کنید و هرگز به فکر تغییر اوضاع نباشید. برخی افراد که پیش از ازدواج با فردی رابطه دراز مدت داشته اند تن به ازدواج با فرد میدهنداین ازدواج ها در زنان بیشتر به چشم می خورد که به منظور تامین نیازهایشان با مرد ثروتمندی تن به ازدواج می دهند. ازدواج هایی که مدتی بعد، وقتی نیازها و ضرورت های مالی برطرف شد با احساس پشیمانی همراه می شود. جای خالی عشق و وابستگی های عاطفی در این ازدواج ها، آنها را به طلاق سوق می دهد.
به این خاطر که از ترک کردن شریک خود هراس دارند که پس از رفتن آنها چه بر سر شریکشان خواهد آمد. همچنین احساس گناه می کنند زیرا که تصور می کنند آنطور که باید و شاید رفتار پسندیده ای نسبت به شریک خود نداشته اند و یا متقابلا لطف هایی که شریکشان در حق آنها روا داشته را جبران نکرده اند. هنگامی که فرد از روی احساس گناه و عذاب وجدان و نه از روی عشق واقعی تن به ازدواج با فردی دیگر می دهد ثمری جز ناکامی و نابودی هر دو فرد در پی نخواهد داشت.
زندگی اینگونه افراد عاری از شور و اشتیاق و هدف مشخص میباشد. اما جای آنکه راه حل را درون خودشان بیابند ازدواج کرده و تصور میکنند با ورود فرد دیگری در زندگیشان، زندگی آنها نیز از سکون و کسالت آوری بیرون خواهد آمد. با اینکه سرنوشت پسر و دختر با ازدواج روشن مىشود واطلاعات لازم و آمادگى اخلاقى برایش ضرورى است متاسفانه اجتماع مانسبتبه این موضوع حیاتى غفلت دارد.
نسبتبه جهاز و مهر و زیبائى و شخصیت پدر و مادر کاملا عنایتدارند.لیکن آمادگى براى زندارى و شوهردارى و تاسیس زندگى مشترکخانوادگى را اصلا شرط نمىدانند.
با وجودیکه والدین در راهنمایی جوانان در انتخاب همسر نقش تعیین کننده ای دارند، این نقش باید به صورت مشاوره ای باشد و نباید بصورت تحمیلی و سلب اختیار جوان در تعیین شریک زندگی آینده اش باشد
برخی افراد با نخستین فردی که به آنان پیشنهاد ازدواج می دهد می پذیرند و ازدواج می کنند. اینگونه افراد به خاطر اعتماد بنفس پایینشان فکر می کننددین داری ، تقویت معنویات و توجه به دستورات مذهبی که به زیبایی در دین مبین اسلام و سایر ادیان الهی به آن پرداخته شده است، همچون چراغی روشن در راه تعالی بشریت است. زوجین باید به تقویت معنویات در یکدیگر یاری رسانند و در این صورت است که عطر و طراوت ایمان، فضای خانوادگیشان را صفا می بخشد
قابل دوست داشته شدن نیستند و به همین دلیل، فرصت را مغتنم می شمارند و به اولین پیشنهاد ازدواج شان پاسخ مثبت می دهند. آنها از ترس آنکه نکند فرد دیگری آنان را نپسندد و شاید این آخرین فرصتی باشد که در زندگی برایشان ایجاد گشته، شتابزده تن به ازدواج می دهند.
زوجین می بایستی در همه حال و در هر شرایطی به همسر خود احترام بگذارند. نزدیکی زوجین هیچگاه حق توهین و تحقیر یکدیگر را به آنان نمی دهد. با اولین توهین به همسر، اولین گام برای فروریختن بنای خانواده برداشته شده است و اصالت خانواده زیر سؤال می رود. هیچ خطایی از طرف همسر، شما را محق به توهین به او نمی کند. گذشت لازمه هر رابطه طولانی مدت است.وجود فرزند ثمره ازدواج و باعث تحکیم بنیاد خانواده و آرامش و دلگرمىزن و شوهر میباشد. و بهمین جهت در قرآن و احادیث نسبتبه ازدواج تاکیداتفراوانى بعمل آمده است.از باب نمونه:خدا در قرآن مىفرماید:و از آیاتخدا اینست که براى شما همسرانى را آفرید تا با آنها انس بگیرید (5) رسولخدا صلى الله علیه و آله فرمود:در اسلام بنائى بر پا نشده که بهتر از تزویجباشد.
انسان در طول زندگی مرتکب خطاهایی می گردد و گذشت و راهنمایی دوستانه همسر، زمینه پیشگیری از وقوع مجدد آن خطا را فراهم می کند، احساس صمیمیت را تقویت می کند و زندگی را به کام زوجین شیرین می سازد.
- ۹۵/۰۲/۲۷